جدول جو
جدول جو

معنی تصرف داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

تصرف داشتن
(نَ تَ)
مالک بودن. بدست آوردن. قدرت داشتن. (ناظم الاطباء) :
تصرف در مزاج عالم از فیض سخن دارم
چراغی کرده ام روشن که در هر انجمن دارم.
ناصرعلی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصرف داشتن
مالک بودن، بدست آوردن
تصویری از تصرف داشتن
تصویر تصرف داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشریف داشتن
تصویر تشریف داشتن
حضور داشتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(خَ شُ دَ)
فائده داشتن. سود داشتن. رجوع به صرفه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ دَ)
نفرت و کراهت و انزجار داشتن و بی میل شدن، رمیده گشتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تنفرشود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
محرم بودن. (ناظم الاطباء). نزدیکی داشتن. قرابت: هرچند آن بر هوای پادشاهی بزرگ کردندو تقربی داشتند بزرگ. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 248).
بدر خدای قربی طلب ای ضعیف همت
که نمانداین تقرب که به پادشاه داری.
سعدی.
رجوع به تقرب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ غَ)
بیزار بودن. بیزاری جستن:
یاران شدند آتش سخن کاین چیست کار آب کن
نوروز نو زآب کهن خط تبرّا داشته.
خاقانی.
رجوع به تبرّا و تبرؤ و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تقرب داشتن
تصویر تقرب داشتن
نزدیکی داشتن نزدیک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
آژیغیدن بیزار بودن شمانیدن نفرت داشتن بیزار بودن کراهت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرفه داشتن
تصویر صرفه داشتن
فایده داشتن سود اشتن
فرهنگ لغت هوشیار
گساردن، دور داشتن بر کنار داشتن صرف کردن بکار بردن، دور داشتن بر کنار داشتن: ... و عین الکمال از این دولت - که عین کمال است - مکفوف و نوایب زمان ازین درگاه با جاه مصروف داراد، (لباب الالباب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرفه داشتن
تصویر صرفه داشتن
((~. تَ))
فایده داشتن
فرهنگ فارسی معین
حضورداشتن، بودن، هستن، شرفیاب شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
للكراهيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
Dislike
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
détester
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
nefret etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
не любить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
verabscheuen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
ненавидіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
نفرت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
ঘৃণা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
kuchukia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
desgostar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
לשנוא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
नफरत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
membenci
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
เกลียด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
verafschuwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
nie lubić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
disgustar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
disprezzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
싫어하다
دیکشنری فارسی به کره ای