- تصرف داشتن
- مالک بودن، بدست آوردن
معنی تصرف داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیکی داشتن نزدیک بودن
آژیغیدن بیزار بودن شمانیدن نفرت داشتن بیزار بودن کراهت داشتن
فایده داشتن سود اشتن
گساردن، دور داشتن بر کنار داشتن صرف کردن بکار بردن، دور داشتن بر کنار داشتن: ... و عین الکمال از این دولت - که عین کمال است - مکفوف و نوایب زمان ازین درگاه با جاه مصروف داراد، (لباب الالباب)
حضور داشتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود
Dislike
не любить
verabscheuen
ненавидіти
nie lubić
desgostar
disprezzare
disgustar
détester
verafschuwen
membenci
नफरत करना
nefret etmek
kuchukia
ঘৃণা করা
نفرت کرنا
رطوبتی بودن
آبرو و عزت داشتن